حسين درگاهي
او فرمايش رسول اكرم را وَجه و وِجهِٴ زندگي خود قرار داده بود كه فرمودند: إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و علي بن أبي طالب و إن علي بن أبي طالب... او ذهن و دل خود را با آن دو عجين كرده بود؛ با آنان زندگي ميكرد: به آنان ميانديشيد؛ با آنان ميانديشيد؛ همه چيز را با آنان ميسنجيد؛ و دربارهٴ آنان گفتگو ميكرد. و از عهدهٴ اين كار به خوبي برميآمد.
حسين درگاهي
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله و سلام علي عباده الذين اصطفي محمد وآله خير الوري
من ايشان را اولين بار، حدود بيست و پنج سال پيش؛ در سالهايي كه توفيق اقامت در قم مقدسه را داشتم، در منزل علامه و محقق فقيد جناب آقاي سيد عبدالعزيز طباطبائي ملاقات كردم. ايشان بعدها، بعد از فوت مرحوم آقاي طباطبايي به من فرمودند كه: «من با آقا عزيز از پنج سالگي، از نجف با هم رفاقت داشتيم». هر دو آنان در جاي خود اعجوبههايي بودند كه جاي خاليشان پر نخواهد شد.
نه هر كسي كه كسي مانند محقق طباطبايي در حق او ميگفتند كه: «او به عنوان عالمي جامع الاطراف و در بين علماء بي نظير است» و جالب توجه آنكه روزي مشابه اين فرمايش را علامه جعفري در حق محقق طباطبايي بعد از فوت او به من فرمودند ـ البته در رشته كتابشناسي و رجال ـ .
ميگفت براي آنكه به ادبيات انگليسي مسلط شود حدود هفتصد ـ هشتصد جلد رمان انگليسي خوانده است.
به مناسبت تحصيلات خود در حوزه نجف اشرف و از نشانههاي شدت موفقيت در آن ميگفت: «من براي آقاي خويي و آقاي روحاني نه فقط شاگرد كه مانند فرزند براي پدر بودم». و باز جالب توجهتر آنكه در كنار ياد خير از آن بزرگان، انس خود را با قرآن مرهون معلمهٴ پيري ميدانست كه در كودكي او و برادرش را براي آموختن قرآن به او سپرده بودند.
او فرمايش رسول اكرم را وَجه و وِجهِٴ زندگي خود قرار داده بود كه فرمودند:
إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و علي بن أبي طالب و إن علي بن أبي طالب هو أفضل لكم من كتاب الله لأنه يترجم لكم كتاب الله . (إرشاد القلوب، ج 2، ص 378 و نيز مئة منقبة، ص 161)
حقيقت اين است كه من دو چيز گرانسنگ گرانبها در بين شما به جاي گذاشتم: كتاب خدا و علي بن ابي طالب.
و حقيقت اين است كه علي بن أبي طالب براي شما برتر از كتاب خداست؛ براي آن كه او كتاب خدا را براي شما گزارش ميكند.
او ذهن و دل خود را با آن دو عجين كرده بود؛ با آنان زندگي ميكرد: به آنان ميانديشيد؛ با آنان ميانديشيد؛ همه چيز را با آنان ميسنجيد؛ و دربارهٴ آنان گفتگو ميكرد. و از عهدهٴ اين كار به خوبي برميآمد.
ميگفت: «قرآن تنها منبع تاريخي تحريف نشده است»؛ لذا تاريخ صدر اسلام خصوصاً تاريخ نفاق و منافقين را با جزئيات حيرتآور به استناد قرآن نشان ميداد.
غيرتش به اميرالمؤمنين صلوات الله عليه بيتكلف و بيملاحظه بود مانند مولايش كه «لا تأخذه في الله لومة لائم».
زندگيش ـ عملاً ـ وقف اميرالمؤمنين بود صلوات الله عليه.
زندگي با اميرالمؤمنين چشمههاي حكمت و فهم قرآن مجيد را از دل او بر زبانش جاري كرده بود.
تعلق اعتقادي و عاطفي او به سيد الشهداء صلوات الله عليه و مجلس ذكر مصيبت او ديدني بود؛ مقيد بود به اينكه طبخ قيمه پلوي مجلس روضه روز عاشوراي منزل خود را، خود انجام دهد؛ مانند كارگري ساده پاي اجاق و آتش و ديگر ميايستاد. و چه بگويم از ظهور و بروز چنين ادب و اخلاص و عاطفهاي در مواجهه با آن قبر شش گوشه در كربلا؟! بي مدد همراهانش بيرون آمدن او از حرم برايش مقدور نبود.
مودت اهل بيت زندگي او بود: براي آنان سوختن و خود را و زندگي را با آنان ساختن؛ لذا: جامي پر و سيراب از كوثر رسالت رسول الله به دست اميرالمؤمنين صلّي الله عليه و اله بهرهٴ او از زندگي بود ـ هنيئاً له ـ .
الحمد لله اولاً و آخراً
حسين درگاهي